این مقاله در ادامه وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم نگارش شده است: ۵ – بازخوانی سوگندنامه وکالت بازخوانی متون حقوقی ، اگر به وسیله اهل فن و صاحبان ذوق ودانش نوشته شده باشند ، همیشه آموزنده و گاه هشدار دهنده است . متنسوگندی که وکلا یاد میکنند و در ماده ۳۹ آئیننامه قانون وکالت آمدهاز اینگونه نوشتهها است . کثرت مشغله و این پندار که متن قسم را کاملا به یاد داریم و یا ـ خدای ناکرده ـ کم اهمیت شمردن سوگند ، باعث میشود که سالهابگذرد و سوگندنامه بازخوانی نشود . متن تقطیع شده را با هممیخوانیم : ـ »در این موقع که میخواهم به شغل شریف وکالت نائل شوم پس وکالت شغلی است که افراد پس از طی مراحل و احرازشایستگی به آن »نائل« میشوند و »شرافت« صفت ذاتی و لایتجزایاین حرفه است . ـ »به خداوند متعال قسم یاد میکنم به اعتبار طبع شغل وکالت ، این سوگند ، بیواسطه ، در مقابل بالاترینمرجع هستی که عدالت محض و حسن محض و زیبائی محض و اولالاولین است یاد میشود و در اتیان آن وکیل خود را مستقیما در مقابلخداوند متعهد و ملتزم میکند . ـ » . . . که همیشه قوانین و نظامات را محترم شمرده و جز عدالت واحقاق حق منظوری نداشته و بر خلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدامو اظهاری ننمایم . « در وکیل شرعا عدالت شرط نیست . اما سوگندنامه ما را مکلف میکند که در اقداماتمان صرفا عدالت را ـ به مفهوم »وضعشی فی ما وضع له« در حد توان فکری و علمی خویش منظور نظرداشته باشیم . رعایت این ضابطه از تعداد دعاوی خواهد کاست . اگر مادر برخورد با موکل ، پس از احراز اینکه دعوای او براساس موازین حقوقی و قضائی ( که در حرفه ما معیار عدالت است ) ، بر حق نیست ، اورا از طرح و تعقیب آن منع و به مذاکره و صلح با طرف ترغیب کنیم . همباری از دوش دادگستری برخواهیم داشت ، هم بندگان خدا را از وروددر مسیری که انتهای آن خسران است بازخواهیم داشت و هم ـ درتحلیل نهائی ـ موکل بالقوه و مبلغ متعصبی برای خود به دست خواهیم آورد . ـ » . . . و نسبت به اشخاص و مقامات قضائی و اداری و همکاران واصحاب دعوی و سایر اشخاص رعایت احترام را نموده و از اعمال نظریات سیاسی و خصوصی و کینه توزی و انتقام جویی احتراز نموده . . . این قسمت از سوگندنامه را چند بار باید خواند . ممکن است خیلی ها ـ حتی آنان که از ایشان انتظار نمیرود ـ در مقاطعی از زمان ، عنان زبان یا قلم را از کف بدهند و آنچه را که نباید ، بگویند و بنویسند ـ و شاید در برخی امکنه و بعضی ازمنه قبح بد حرفی و هتاکی و هرزه درائی کم شود یا از بین برود . اما تسلیم جریانهائی از این دست شدن و از عوام تبعیت کردن و یاوه گفتن و دشنام دادن از وکیل دادگستری پذیرفته نیست . همچنین ممکن است پاره ای از مردم ـ یا بسیاری از آنها ـ برای پیش بردن اهداف خویش ، از متهم کردن دیگران یا آشکار کردن رازهایشان یا حمله به نقاط ضعف آنها ، ابائی نداشته باشند . اما چنین برخوردها و رفتارهائی از وکیل دادگستری قابل قبول نیست . همینطور ، شاید از مردم عادی بتوان پذیرفت که هرگاه در موضع قدرت قرار گرفتند و به خصم دست یافتند ، تا آنجا که غریزه حکم میکند ، برای تشفی خاطر بتازند . لکن وکیل دادگستری باید خود را ازلذت حیوانی »تسلیم غریزه انتقامجویی شدن« محروم کند . پس وکیل دادگستری : ـ به طرف دعوی که یهودی است لقب صهیونیست نمیدهد€ * ـ وابستگی طرف مقابل را به گروهها و احزاب و فرقی که انتساب به ایشان نقطه ضعف محسوب میشود ، وسیله ارعاب و اخافه و تضعیف حریف قرار نمیدهد . * ـ خطای فاحش همکار خود را ، اعم از قاضی و وکیل ، در حکم یا لایحه و دادخواست یا مذاکرات شفاهی ، برای تمسخر و استهزا وریشخند کردن و شرمنده ساختن او ، وسیله و مستمسک نمیکند . * ـ به متهم به قتل یا کلاهبرداری که طرف موکل او است »جانیبیرحم« و راهزن و قطاع الطریق لقب نمیدهد . این قاتل و کلاهبردار ازنظر او »آقای فلان« هستند که اعمالشان را با استفاده از الفاظ و عبارات حقوقی و قضائی توصیف و چنان استدلال میکند که ایشان را راهیپای چوبه دار و زندان کند . بدون اینکه چون عوام تحت تاثیر غرایز واحساسات خود قرار گیرد . سعی و تلاش وکیل را برای احقاق حق موکلش در محدوده قانون و وجدان جمعی ، تا هر حدی که باشد ، اهل نظر میپذیرند . اما اینکه مسائل شغلی برای وکیل جنبه شخصی پیدا کندو ـ از این بدتر ـ باعث تحریک او شود و به فحاشی یا مهمل گوئی وادارش کند مورد تایید اولوالالباب نیست . * ـ از موفقیت و رفاه همکاران و حتی برتری مادی و معنوی ایشان بر خود شاد میشود ( و یا حداقل ناشاد نمیگردد ) و برای منتسب کردن این پیروزیها و کامروائیها به عوامل و علل منفی و غیر اخلاقی ، تسلیم نفس اماره نمیشود . حسادت و تنگ نظری و کم بینی آفتی است که بیش از هر چیز دیگری صنف و حرفه ما را تهدید میکند و هر یک از مابرای نفی و طرد این عوامل مخرب تکلیف شخصی داریم . ـ » . . . و در امور شخصی و کارهائی که از طرف اشخاص انجام میدهم راستی و درستی را رویه خود قرار داده و مدافع حق باشیم . . . یکی از ویژگیهای شغلی وکالت این است که زندگی حرفهای وکیل با زندگی خصوصی او آمیختگی غیر قابل انفکاک دارد . ارباب حرف دیگر شاید بتوانند زندگی خصوصی توجیه ناپذیر و رفتار و حرکات مشکوک و قابل انتقاد داشته باشند بدون اینکه به زندگی حرفهای ایشان لطمهای وارد شود . اما بروز اولین آثار نامطلوب و منفی را در زندگی خصوصی وکیل دادگستری ، باید نشانه »آغاز پایان« زندگی حرفهای اوتلقی کرد . به این ترتیب به طریق اولی رفتار وکیل در امور وکالتی هم باید ـ تاحدی که از انسان جایز الخطا توقع میتوان داشت ـ خالی از نقص باشد . بنابراین : * ـ اینکه وکیل از اطلاعات قضائی و حقوقی خود در امور معاشیو مالی خویش سوء استفاده کند . ( البته »حسن استفاده« دراین موارد بههیچوجه مذموم نیست ) * ـ اینکه اسناد و مدارک موکل را در گرو دریافت حق الوکاله نگهدارد . * ـ اینکه نتیجه کار را ، حسب مورد ، بهتر یا بدتر از آنچه که واقعامیتواند باشد ، در نظر موکل جلوه گر کند . * ـ اینکه در محاسبه هزینه ها و اعلام آن به موکل ، بین هزین هدادرسی و حق الوکاله قائل به تفکیک نشود یا از عبارات و توصیفات مبهم و نامفهوم استفاده کند . * ـ اینکه محکومیت در دعوی را نه به ضعف ادله موکل یا ضعف استدلال خود ، و نه حتی به کج سلیقگی یا سوء استنباط قاضی ( درصورت وجود ) ، بلکه به انحراف قاضی و خروج محکمه از راه راست وتشبث طرف به رشوه و توصیه و . . . الخ منتسب نماید . همه و همه برخلاف سوگندی است که وکیل یاد کرده است . در مورد قسمت اخیر مطلب این گفتنی است که : اگر وکیل اعوجاج و انحرافی را دریافت و پس از تحقیق و استقصاءبه درستی یافته خود اطمینان یافت بر او است که بدون تعارف و مجامله و بدون ملاحظه و محافظه کاری ، با موضوع برخورد قاطع قانونی داشته باشد و از همه عواقب و آثار کار هم استقبال کند که اقتضای شان وکالت همین است . اما زمزمه های در گوشی کردن و به همکاران نسبتهای ناروا دادن و مفاهیم کلی را بدون ذکر مصداق مطرح کردن درشان وکیل و منطبق با مفاد قسم نیست . به عبارت دیگر مبارزه وکیل دادگستری در راه حق باید »از روبرو وبا شمشیر« باشد نه آن سان که در خور عجزه و جاسوسان است . ـ » . . . و شرافت من وثیقه این قسم است . . . در پایان سوگندنامه وکیل گرانبهاترین ـ و شاید ـ تنها دارائیش را ( بهاین اعتبار که اگر آن را از دست بدهد ، در واقع ، چیزی برایش باقی نمیماند ) وثیقه سوگند قرار میدهد . نوع وثیقه از یک سو نشان دهنده اهمیت معنوی حرفه و از دیگر سوبی ییانگر مقام والای وکیل دادگستری است . بیائید با هم یکبار دیگر سوگندنامه را بخوانیم . و توجه داشته باشیم که شرط اشتغال به تعداد اندکی از مشاغل ، ادای سوگند است . ۶ – ممنوعیت تبلیغ در اکثریت قریب به اتفاق مشاغل ، آوازه گری و تبلیغات قابل پذیرش و توجیه است ، چه هر صاحب حرفه ای باید وجود خود را اعلام و مهارت ها و توانمندی هایش را ابراز کند . اما در برخی مشاغل ـ البته در بعضی جوامع ـ این کار پسندیده وقابل قبول نیست . وکالت دعاوی و پزشکی در زمره این مشاغل هستند . در بعضی از نظامهای قضائی ـ مثل آمریکا ـ وکلا از تبلیغات منع نشده اند . این امر با توجه به تعداد زیاد وکلا در این کشورها وضعی راایجاد کرده که مسئولین آنها را به چاره جویی واداشته است . در نظام قضائی ما ، وکلا از تبلیغ برای خود منع شده اند . مستند این ممنوعیت بند ۳ از ماده ۸۰ آئین نامه قانون استقلال کانون و نیزمصوبات هیات های مدیره کانون است . صرف نظر از جنبه های قانونی و انتظامی موضوع ، از جهت اخلاقی نیزتبلیغ از جانب وکیل دادگستری قابل توجیه نیست . تجسم اینکه وکیل در جراید یا رادیو و تلویزیون برای خود تبلیغ کند و شان خود را درحد عرضه پودر لباسشوئی وکلاه گیس پایین بیاورد ، چندش آور است . اینکه کارت ویزیت وکیل ( که صرفا حاوی نام و نشانی و شماره تلفن و ساعات کار او باید باشد ) به دوستان و آشنایان او داده شود ، تبلیغ به معنی تخلف محسوب نمیشود اما : ـ درج آگهی در روزنامه ها و مجلات ـ تبلیغ از طریق رادیو و تلویزیون و سینما ـ هر اقدامی که به ظاهر جنبه اخبار و در باطن وصف تبلیغ داشته باشد ـ چاپ و پخش اوراق تبلیغاتی ممنوع است و تخلف محسوب میشود . بنابراین کس یا کسانی که آگهی هایی با مضامین زیر به روزنامه یامجله بدهند متخلف تلقی خواهند شد : دفتر وکالت . . . متخصص در امور مدنی و کیفری و مالیاتی وخانوادگی و موجر و مستاجر و غیره که از سفر خارج مراجعت کرده است ، کماکان در نشانی ذیل دایر است : نشانی . . . تلفن . . . اوقات پذیرایی . . . پیش از هر اقدام حقوقی و قضائی با ما مشورت کنید تلفن . . . خلاصه اینکه وکیل ایرانی از هر نوع تبلیغ یا هر اقدامی که قابل تعبیر به تبلیغ باشد یا هر کاری که نتیجه عملی آن تبلیغ باشد ، ممنوعاست . در کشورهائی که نظامهای قضائی کهن و ریشه دار و فرهنگ وکالتی سنتی دارند ، این ضابطه متبع است . مثلا در انگلستان وکلای دادگستری حق دارند عنوان خود را ، در دفاتر راهنمای تلفن ، در مقابل شماره تلفن دفترشان ذکر کنند .یادتان باشد هیچ چیز و هیچکس آنگونه که به نظر میرسد نیست.( برگرفته از کتاب زبان بدن ایرانی)….. Mazyar Mir professional consultant andanalyst قسمت های دیگر این مقاله را میتوانید از اینجا دنبال کنید: وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت اول وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت دوم وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای قسمت سوم توصیه می شود نگاهی داشته باشید به مطالب زیر: یک خانم وکیل حرفه ای چه ظاهری دارد ؟ فن دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و مشاورین حقوقی وکیل دادگستری و اخلاق حرفه ای پنجمین سمینار فنون دفاع حرفه ای برای وکلا فن دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesاسفند 1399بهمن 1399 دی 1399 آذر 1399 آبان 1399 مهر 1399 شهريور 1399 مرداد 1399 تير 1399 خرداد 1399 ارديبهشت 1399 فروردين 1399 اسفند 1398 بهمن 1398 دی 1398 آبان 1398 مهر 1398 شهريور 1398 مرداد 1398 تير 1398 خرداد 1398 ارديبهشت 1398 فروردين 1398 اسفند 1397 بهمن 1397 دی 1397 آذر 1397 آبان 1397 مهر 1397 شهريور 1397 مرداد 1397 تير 1397 خرداد 1397 ارديبهشت 1397 فروردين 1397 مرداد 1396 AuthorsمدیرLinks
کاراباما تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد-پایان نامه دکتری-دانلود رساله دکتری و آدرس postbx.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. LinkDump
کاراباما |